طبع کافی که عسکر هنر است
طبع کافی که عسکر هنر است
طبع کافی که عسکر هنر است
طبع کافی که عسکر هنر است
طبع کافی که عسکر هنر است
چون نی عسکری همه شکر است
چون نی عسکری همه شکر است
چون نی عسکری همه شکر است
چون نی عسکری همه شکر است
چون نی عسکری همه شکر است
قطرهٔ کوثر و قمطرهٔ هند
قطرهٔ کوثر و قمطرهٔ هند
قطرهٔ کوثر و قمطرهٔ هند
قطرهٔ کوثر و قمطرهٔ هند
قطرهٔ کوثر و قمطرهٔ هند
از شکرهای لفظ او اثر است
از شکرهای لفظ او اثر است
از شکرهای لفظ او اثر است
از شکرهای لفظ او اثر است
از شکرهای لفظ او اثر است
نه کلکش به نیشکر ماند
نه کلکش به نیشکر ماند
نه کلکش به نیشکر ماند
نه کلکش به نیشکر ماند
نه کلکش به نیشکر ماند
کز پی تب بریدن بشر است
کز پی تب بریدن بشر است
کز پی تب بریدن بشر است
کز پی تب بریدن بشر است
کز پی تب بریدن بشر است
گل شکر را ز رشک نیشکرش
گل شکر را ز رشک نیشکرش
گل شکر را ز رشک نیشکرش
گل شکر را ز رشک نیشکرش
گل شکر را ز رشک نیشکرش
زهر در حلق و خار در جگر است
زهر در حلق و خار در جگر است
زهر در حلق و خار در جگر است
زهر در حلق و خار در جگر است
زهر در حلق و خار در جگر است
نی مصریش قند می زاید
نی مصریش قند می زاید
نی مصریش قند می زاید
نی مصریش قند می زاید
نی مصریش قند می زاید
تا سمرقند قند او سمر است
تا سمرقند قند او سمر است
تا سمرقند قند او سمر است
تا سمرقند قند او سمر است
تا سمرقند قند او سمر است
در شکرریز نوعروس سخن
در شکرریز نوعروس سخن
در شکرریز نوعروس سخن
در شکرریز نوعروس سخن
در شکرریز نوعروس سخن
نی مصریش خاطب هنر است
نی مصریش خاطب هنر است
نی مصریش خاطب هنر است
نی مصریش خاطب هنر است
نی مصریش خاطب هنر است
بل عروس فلک ببرد دست
بل عروس فلک ببرد دست
بل عروس فلک ببرد دست
بل عروس فلک ببرد دست
بل عروس فلک ببرد دست
کان نی مصر یوسف دگر است
کان نی مصر یوسف دگر است
کان نی مصر یوسف دگر است
کان نی مصر یوسف دگر است
کان نی مصر یوسف دگر است
گر شکر زاد کلک او چه عجب
گر شکر زاد کلک او چه عجب
گر شکر زاد کلک او چه عجب
گر شکر زاد کلک او چه عجب
گر شکر زاد کلک او چه عجب
پس شکر خواهد این عجب خبر است
پس شکر خواهد این عجب خبر است
پس شکر خواهد این عجب خبر است
پس شکر خواهد این عجب خبر است
پس شکر خواهد این عجب خبر است
زعفران گرچه بیخ در آب است
زعفران گرچه بیخ در آب است
زعفران گرچه بیخ در آب است
زعفران گرچه بیخ در آب است
زعفران گرچه بیخ در آب است
آرزومند ژالهٔ سحر است
آرزومند ژالهٔ سحر است
آرزومند ژالهٔ سحر است
آرزومند ژالهٔ سحر است
آرزومند ژالهٔ سحر است
زین اشارت که کرد خاقانی
زین اشارت که کرد خاقانی
زین اشارت که کرد خاقانی
زین اشارت که کرد خاقانی
زین اشارت که کرد خاقانی
سر فراز است بلکه تاجور است
سر فراز است بلکه تاجور است
سر فراز است بلکه تاجور است
سر فراز است بلکه تاجور است
سر فراز است بلکه تاجور است
پشت خم راست دل به خدمت او
پشت خم راست دل به خدمت او
پشت خم راست دل به خدمت او
پشت خم راست دل به خدمت او
پشت خم راست دل به خدمت او
همچو نون و القلم همه کمر است
همچو نون و القلم همه کمر است
همچو نون و القلم همه کمر است
همچو نون و القلم همه کمر است
همچو نون و القلم همه کمر است
بختم از سرنگونی قلمش
بختم از سرنگونی قلمش
بختم از سرنگونی قلمش
بختم از سرنگونی قلمش
بختم از سرنگونی قلمش
چون سخن های او بلند سر است
چون سخن های او بلند سر است
چون سخن های او بلند سر است
چون سخن های او بلند سر است
چون سخن های او بلند سر است
سیم و شکر فرستم و خجلم
سیم و شکر فرستم و خجلم
سیم و شکر فرستم و خجلم
سیم و شکر فرستم و خجلم
سیم و شکر فرستم و خجلم
که چرا دسترس همین قدر است
که چرا دسترس همین قدر است
که چرا دسترس همین قدر است
که چرا دسترس همین قدر است
که چرا دسترس همین قدر است
شکر و سیم پیش همت او
شکر و سیم پیش همت او
شکر و سیم پیش همت او
شکر و سیم پیش همت او
شکر و سیم پیش همت او
از من و شعر، شرمسار تر است
از من و شعر، شرمسار تر است
از من و شعر، شرمسار تر است
از من و شعر، شرمسار تر است
از من و شعر، شرمسار تر است
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
کان طمغاج و باغ شوشتر است
کان طمغاج و باغ شوشتر است
کان طمغاج و باغ شوشتر است
کان طمغاج و باغ شوشتر است
کان طمغاج و باغ شوشتر است
شعر گفتم به عذر سیم و شکر
شعر گفتم به عذر سیم و شکر
شعر گفتم به عذر سیم و شکر
شعر گفتم به عذر سیم و شکر
شعر گفتم به عذر سیم و شکر
مختصر عذر خواه مختصر است
مختصر عذر خواه مختصر است
مختصر عذر خواه مختصر است
مختصر عذر خواه مختصر است
مختصر عذر خواه مختصر است
سیم سنگ است پیش دیده از آنک
سیم سنگ است پیش دیده از آنک
سیم سنگ است پیش دیده از آنک
سیم سنگ است پیش دیده از آنک
سیم سنگ است پیش دیده از آنک
هم تراشش زط کلک او گهر است
هم تراشش زط کلک او گهر است
هم تراشش زط کلک او گهر است
هم تراشش زط کلک او گهر است
هم تراشش زط کلک او گهر است
اتصال نجوم خاطر او
اتصال نجوم خاطر او
اتصال نجوم خاطر او
اتصال نجوم خاطر او
اتصال نجوم خاطر او
فیض طبع مرا نویدگر است
فیض طبع مرا نویدگر است
فیض طبع مرا نویدگر است
فیض طبع مرا نویدگر است
فیض طبع مرا نویدگر است
زین سپس ابروار پاشم جان
زین سپس ابروار پاشم جان
زین سپس ابروار پاشم جان
زین سپس ابروار پاشم جان
زین سپس ابروار پاشم جان
کاین قدر فتح باب ماحضر است
کاین قدر فتح باب ماحضر است
کاین قدر فتح باب ماحضر است
کاین قدر فتح باب ماحضر است
کاین قدر فتح باب ماحضر است
تا ابد نام او بر افسر عقل
تا ابد نام او بر افسر عقل
تا ابد نام او بر افسر عقل
تا ابد نام او بر افسر عقل
تا ابد نام او بر افسر عقل
مهر بر سیم و نقش بر حجر است
مهر بر سیم و نقش بر حجر است
مهر بر سیم و نقش بر حجر است
مهر بر سیم و نقش بر حجر است
مهر بر سیم و نقش بر حجر است